- سو هادائن
تیز کردن ابزار فلزی مقل تبر، دهره، کج بیل، تیشه، قیچی، کارد
معنی سو هادائن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تحریک کردن، انگولک کردن
بیهوده به جایی رفتن و جستجو نمودن، واداشتن سگ جهت حمله
رها کردن، پرداخت اضافه، بهره دادن
دواندن
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
یاد دادن، آموختن
پوشاندن، پنهان کردن، کتمان کردن
به چیزی تکیه دادن
به طرف جلو فشار دادن
تکان دادن، کوچک
درخشیدن
دقیق شدن، عاشق شدن
رها کردن حیوانات یا پرنده، خارج کردن باد شکم
سست شدن، زیر درویی
گیر دادن، چسباندن، ضربه زدن، پادادن
پیوند دادن
فشار دادن، در تنگنا قرار دادن
ترشح ادرار و اسهل
قابلیت درخت برای کندن پوست آن جهت استفاده در صنایع دستی
بخار دادن، بخور دادن سر و صورت به منظور درمان بعضی بیماری
بلعیدن
رها کردن تله آزاد ساختن تله از ضامن